چاپ خبر
پنج‌شنبه, ۲۱ دی ۱۴۰۲
چرا باید همیشه استرس داشته باشیم؟
همه ما همیشه استرس را عاملی منفی دیده‌ایم که همیشه کارکرد مخرب داشته است و بازدهی ما را پایین آورده است، اما آیا اضطراب می تواند مزایا یا فوایدی برای زندگی داشته باشد؟
اضطراب احساسی است که اغلب با ترس ، نگرانی و دلهره شدید مشخص می شود. بسیاری از افراد مبتلا به اضطراب آن را احساسی از عصبی بودن و وحشت توصیف می کنند که در بهترین حالت ممکن است باعث حواس پرتی و در بدترین حالت همه گیر شود و سراسر وجود فرد را تحت تأثیر قرار دهد.
همه ما همیشه استرس را عاملی منفی دیده‌ایم که همیشه کارکرد مخرب داشته است و بازدهی ما را پایین آورده است، اما آیا اضطراب می تواند مزایا یا فوایدی برای زندگی داشته باشد؟
اضطراب احساسی است که اغلب با ترس ، نگرانی و دلهره شدید مشخص می شود. بسیاری از افراد مبتلا به اضطراب آن را احساسی از عصبی بودن و وحشت توصیف می کنند که در بهترین حالت ممکن است باعث حواس پرتی و در بدترین حالت همه گیر شود و سراسر وجود فرد را تحت تأثیر قرار دهد.
 

 
دانشمندان طبق مطالعات خود بدین نتیجه رسیدند كه درجاتی از استرس یا اضطراب لزوماً چیز بدی نیست. در واقع استرس همیشه هم مضر نیست. استرس بد یا همان استرس منفی (Distress) مزمن و مخرب ، و تا حدی ناخوشایند و منفی است که تاثیرات منفی بر روی عملکرد ذهن، بدن، و سیستم ایمنی ِانسان دارد. اما استرس خوب یا مثبت (Eustress) ، به زندگی ما انگیزه و هیجان می بخشد. گاهی با ایجاد استرس مثبت میان دانش آموزان، می توان عملکرد و کارایی آنها را به حداکثر رساند. 
تحقیقات نشان می دهند برای یادگیری عمیق، داشتن سطحی از اضطراب ضروری است.
 
 
همان‌طور که در نمودار بالا می‌بینید، استرس در دو حالت برای ما کارکردی منفی دارد. ابتدا در حالتی که اصلاً وجود ندارد و دیگری در حالتی که سطح آن بسیار بالا است.
در حالت اول سطح استرس ما بسیار پایین است، در این‌جا به همان نسبت سطح عملکرد ما نیز پایین می‌آید. معمولاً این اتفاق در شرایطی رخ می‌دهد که ما دچار هیچ چالشی نیستیم.
مانند زبان آموزی که سال‌هاست فیلم زبان انگلیسی می بیند و همچنان منتظر است زبانش تقویت شود. فرد در این حالت هیچ استرسی را تجربه نمی‌کند، زیرا که در شرایط جدیدی قرار نمی‌گیرد؛ همین وضعیت سبب سکون این فرد شده‌ است و هیچ رشدی را در مهارت‌هایش تجربه نمی‌کند.
 

 
در حالت دوم سطح استرس ما به شدت بالا می‌رود. در این حالت هورمن‌هایی در بدن ترشح می‌شود که باعث می‌شود دیگر نتوانیم هیچ‌ کنترل موثری بر روی خود داشته باشیم.
مانند زبان آموزی که بار اولش است در کلاس زبان شرکت می کند و محیط، معلم، همکلاسی ها، کتاب و ... برایش جدید هستند و تجربه ی مشابهی نداشته است یا آزمون های غیراستانداردی که خیلی فراتر از توانایی دانش آموز است و موجب افت شدید عملکردی در وی می شود. در این حالت ممکن است کلاً کنترل خود را از دست بدهد و حتی بتوان علائم فیزیکی استرس را نیز مانند لرزش صدا و دست‌ها را در او به شکل واضحی مشاهده کرد.
 

 
نقطه بهینه استرس
درواقع زمانی استرس برای ما مفید است و باعث افزایش کارایی می‌شود که در نقطه بهینه قرار داشته باشد. به این نقطه بهنیه که بر روی نمودار نیز مشخص است، ناحیه رشد می‌گوییم. درواقع هنگامی که ما تصمیم می‌گیریم از کارهایی که دیگر در آن‌ها هیچ استرسی را تجربه نمی‌کنیم، خارج شویم و کارها و شرایط جدیدی را تجربه کنیم، خود را وارد مجرای استرس می‌کنیم.
این استرس اگر به حدی باشد که به نقطه استرس شدید نزدیک نشود، نه تنها هیچ آسیبی به همراه ندارد، بلکه به شدت برای تامین انگیزه و انرژی ما در مسیر رشد ضروری است.
مانند معلمی که برای ارزیابی از پرسش و پاسخ های شفاهی و کتبی و آزمون های در سطح توانایی دانش آموزان استفاده می کند تا آنها انگیزه ی لازم برای شرکت در کلاس را داشته باشند، مطالعه به روز انجام دهند، نقاط قوت و ضعف خود را مستمر ارزیابی کنند.
کلام آخر اینکه تجربه ی استرس مثبت برای دانش آموزان، نه تنها بازدارنده نیست، بلکه عامل رشد و پیشرفت ایشان نیز خواهد بود. این امر نیازمند آگاهی و کسب مهارت های لازم توسط معلمین و اولیاء گرامی می باشد. 
 
 
 
انتهای پیام/.